همچنان كه اين روزها پيكره تهران از ماجراي ساختمان پلاسكو زخمي و رنجور است. هر وقت فاجعه يا حادثهاي رخ ميدهد، يادمان ميآيد كه اين شهر چقدر مشكل دارد و اگر اتفاق بزرگتري پيش بيايد چقدر امكان مقابله با آن را داريم. تهران زيادي بزرگ شده است، اين را همه ميدانند. توسعه بيبرنامه و ناهمگون پايتخت باعث شده زيستن در تهران دشوار شود. شهري كه شهروندانش بهشدت توسط آلودگي هوا تهديد ميشوند.
سلامت ميليونها نفر به خطر افتاده و ميشود گفت شاهد مرگ تدريجي شهروندان هستيم؛ مرگي خاموش و بيسروصدا و تازه اين حكايت وضعيت عادي شهر است. اگر دچار وضعيت بحراني شويم با اين جمعيت انبوه، اين ساختمانها و اين كوچه و خيابانها چه بايد كنيم؟
تصميم به تغيير پايتخت كه بارها دربارهاش اظهارنظر شده اتفاقي نيست كه بتوان به سرعت و سهولت به انجامش خوشبين بود. بارها تصميم گرفته شده كه پايتخت به شهري ديگر منتقل شود؛ اتفاقي كه اگر امكانپذير هم باشد نياز به برنامه از پيش تعيينشده و درازمدت دارد.
در شرايط فعلي بايد به برنامههاي كاربردي و كوتاهمدت هم انديشيد؛ مثل تغيير وضعيت ايمني ساختمانها كه نياز به عزم جدي مديران و البته شهروندان دارد. حوادث تلخ را به فراموشي نسپاريم، از آنها درس بگيريم و بر زخمهاي عميقي كه بر پيكره شهر وارد شده با برنامه و تدبير مرهم بگذاريم.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما